- نویسنده : مهدیه
- بازدید : 171 مشاهده
مقدمه ای در مورد بیماری مازوخیسم جنسی
مازوخیسم یک لغت فرانسوی منسوب به ساشه مازوخ است که در اصطلاح پزشکی ، تباهی و فساد اجرای عمل جنسی است به نحوی که با شکنجه و ضرب و شتم و آزارهای دیگر همراه باشد. این ناخوشی بیشتر در مردانی مشاهده شده است که مبتلا به انحراف عمل جنسی و هموسکسوآلیته هستند. این حالات جنون خودآزاری را مازوخ در بعضی نوشته هایش توصیف و تشریح کرده است .
مازوخیسم جنسی
تاریخچه ی مازوخیسم جنسی
مازوخیسم (خودآزاری یا آزارخواهی جنسی) نام خود را از فعالیتهای لئوپولد فون زاخر-مازوخ (۱۸۳۶-۱۸۹۵) رماننویس اتریشی قرن نوزدهم گرفته است که شخصیتهای داستانهایش از اینکه زنان با آنان بدرفتاری کنند و بر آنها تسلط یابند لذت جنسی میبردند.
مازوخ در معروف ترین کتابش «ونوس خزپوش» داستان مرد دانشجوی جوانی به نام سِوِرین را روایت میکند که سر و وضعی مناسب و زندگی مرفهی دارد و در زمان دانشجویی در همسایگی خود با زن جوانی به نام واندا آشنا میشود، اشرافزادهای بسیار زیبا که مرد جوان را اسیر خود میکند.
مرد که در خود تمایل به بردگی و شکنجه شدن را پیش از این آشنایی کشف کرده بود فهمید که در هیأت این زن میتواند آرزوهایش را محقق سازد. به این ترتیب رابطهی ارباب و برده بین واندا و سورین شکل میگیرد که کل روایت بر آن استوار است. واژه سادیسم (دیگرآزاری) نیز از نام مارکی دو ساد (۱۷۴۰-۱۸۱۴) نویسنده فرانسوی آثار اروتیک آغشته به فلسفه و خشونت برگرفته شده است.
مازوخیسم جنسی
دیدگاه روانکاوی درباره ی مازوخیسم جنسی چیست؟
فروید معتقد بود، آزارخواهی ناشی از برگشت تخیلات تخریبی به طرف خود است. در برخی موارد فرد فقط وقتی میتواند احساس جنسی را تجربه کند که در پی آن تنبیهی در کار باشد. کارن هورنای و اریک فروم دو تن از روانشناسان نوفرویدی نیز این پدیده را مورد بررسی قرار دادند.
از دیدگاه هورنای فرد مازوخیست خود را زیر چتر حمایت دیگران قرار میدهد و با زیر پا گذاشتن فردیت و مستهلک شدن در "طرف" تا حدی ایمنی به دست میآورد. اینگونه ایمنی بدان میماند که کشوری کوچک با تسلیم حقوق و استقلال خود به کشور بزرگتر و متجاور به امنیت برسد و مورد پشتیبانی آن کشور قرار گیرد.
اریک فروم با اینکه بیشتر از منظر اجتماعی به این پدیده نگاه میکرد اما نظری مشابه هورنای داشت. فروم بر این عقیده بود که در افراد مازوخیست هراسی عظیم از تنهایی و ناتوانی موج میزند از این رو برای رهایی از قید مسئولیت و تصمیم گیری میکوشند تا جزئی شوند از کل نیرومندتری که بیرون از آنها است.
این کل نیرومند ممکن است یک شخص یا یک موسسه، خدا، ملت، وجدان یا وسواسی روانی باشد. فروم در رابطه با سادیسم که نقطه مقابل مازوخیسم میباشد معتقد بود ماهیت سائقهای سادیستی لذتی است که از برتری و غلبه بر کسی دیگر حاصل میشود و همانگونه که تسلط، حالت انحرافی قدرت است، سادیسم جنسی نیز صورت منحرف محبت جنسی است چرا که عشق و محبت بر برابری و آزادی استوار است و اگر بر از دست رفتن تمامیت یکی از طرفین مبتنی شد، دیگر عشق نیست.
مازوخیسم جنسی
دیدگاه فلاسفه و دیگر صاحب نظران درباره ی مازوخیسم جنسی
ژیل دلوز فیلسوف فرانسوی از معدود متفکرانی است که به طور جدی به آثار مازوخ از جمله رمان مشهور او «ونوس خزپوش» پرداخته.
آلبر کامو نویسنده و فیلسوف الجزایری-فرانسوی در کتاب انسان طاغی (عصیانگر) به بررسی شخصیت مارکی دو ساد میپردازد.
او مینویسد:
«منطق ساد، او را به جهانی بیقانون هدایت میکند که در آن تنها فرمانروا میل جنسی است با قدرت بیکرانش.»
«تصاحب کسی که قصد کشتنش را داریم، جفتگیری توأم با درد، این است آن لحظه آزادی کاملی که هدف تمامی تشکیلات قصرهای ساد است.»
«داشتن حق نابود کردن، ایجاب میکند که خود شخص نیز در معرض نابودی قرار گیرد.»
«لگامگسیختهترین عصیان، یعنی مطالبه کامل آزادی به بردگی اکثریت میانجامد.»
«خدا در اندیشه ساد، در هیئت خدایی جنایتکار مجسم میشود که بشر را نابود و نفی میکند. به عقیده ساد، این واقعیت را که قتل از ویژگیهای ربوبیت است، میتوان به روشنی در تاریخ مذاهب دید. در این صورت، بشر برای چه باید پرهیزگار باشد؟
نخستین حرکت ساد در مقام زندانی این است که با دست زدن به عملی افراطآمیز واکنش نشان دهد. حال که خدا انسان را میکشد و نفی میکند، هیچ چیز نمیتواند انسان را از کشتن و نفی همنوعانش بازدارد.»
ژان پل سارتر فیلسوف و نویسنده فرانسوی در کتاب هستی و نیستی در رابطه با این پدیده مینویسد:
«سادیسم دارای قدرتی جنونآسا و گستاخآمیز است به طوری که دیگری را خلع اسلحه میکند و در حالی که در صدد است از بدن دیگری یک آلت بی جان بسازد، حاضر نیست بدن خود را در اختیار لذت او بگذارد و از رنج کشیدن و پایکوبی معشوق لذتی را میبرد که عاشق از وصال معشوق بهرهمند میشود.»
مازوخیسم جنسی یا شهوت خود آزاری و اذیت کردن جنسی چیست؟
مقدمه ای در مورد بیماری مازوخیسم جنسی
مازوخیسم یک لغت فرانسوی منسوب به ساشه مازوخ است که در اصطلاح پزشکی ، تباهی و فساد اجرای عمل جنسی است به نحوی که با شکنجه و ضرب و شتم و آزارهای دیگر همراه باشد. این ناخوشی بیشتر در مردانی مشاهده شده است که مبتلا به انحراف عمل جنسی و هموسکسوآلیته هستند. این حالات جنون خودآزاری را مازوخ در بعضی نوشته هایش توصیف و تشریح کرده است .
مازوخیسم جنسی
تاریخچه ی مازوخیسم جنسی
مازوخیسم (خودآزاری یا آزارخواهی جنسی) نام خود را از فعالیتهای لئوپولد فون زاخر-مازوخ (۱۸۳۶-۱۸۹۵) رماننویس اتریشی قرن نوزدهم گرفته است که شخصیتهای داستانهایش از اینکه زنان با آنان بدرفتاری کنند و بر آنها تسلط یابند لذت جنسی میبردند.
مازوخ در معروف ترین کتابش «ونوس خزپوش» داستان مرد دانشجوی جوانی به نام سِوِرین را روایت میکند که سر و وضعی مناسب و زندگی مرفهی دارد و در زمان دانشجویی در همسایگی خود با زن جوانی به نام واندا آشنا میشود، اشرافزادهای بسیار زیبا که مرد جوان را اسیر خود میکند.
مرد که در خود تمایل به بردگی و شکنجه شدن را پیش از این آشنایی کشف کرده بود فهمید که در هیأت این زن میتواند آرزوهایش را محقق سازد. به این ترتیب رابطهی ارباب و برده بین واندا و سورین شکل میگیرد که کل روایت بر آن استوار است. واژه سادیسم (دیگرآزاری) نیز از نام مارکی دو ساد (۱۷۴۰-۱۸۱۴) نویسنده فرانسوی آثار اروتیک آغشته به فلسفه و خشونت برگرفته شده است.
مازوخیسم جنسی
دیدگاه روانکاوی درباره ی مازوخیسم جنسی چیست؟
فروید معتقد بود، آزارخواهی ناشی از برگشت تخیلات تخریبی به طرف خود است. در برخی موارد فرد فقط وقتی میتواند احساس جنسی را تجربه کند که در پی آن تنبیهی در کار باشد. کارن هورنای و اریک فروم دو تن از روانشناسان نوفرویدی نیز این پدیده را مورد بررسی قرار دادند.
از دیدگاه هورنای فرد مازوخیست خود را زیر چتر حمایت دیگران قرار میدهد و با زیر پا گذاشتن فردیت و مستهلک شدن در "طرف" تا حدی ایمنی به دست میآورد. اینگونه ایمنی بدان میماند که کشوری کوچک با تسلیم حقوق و استقلال خود به کشور بزرگتر و متجاور به امنیت برسد و مورد پشتیبانی آن کشور قرار گیرد.
اریک فروم با اینکه بیشتر از منظر اجتماعی به این پدیده نگاه میکرد اما نظری مشابه هورنای داشت. فروم بر این عقیده بود که در افراد مازوخیست هراسی عظیم از تنهایی و ناتوانی موج میزند از این رو برای رهایی از قید مسئولیت و تصمیم گیری میکوشند تا جزئی شوند از کل نیرومندتری که بیرون از آنها است.
این کل نیرومند ممکن است یک شخص یا یک موسسه، خدا، ملت، وجدان یا وسواسی روانی باشد. فروم در رابطه با سادیسم که نقطه مقابل مازوخیسم میباشد معتقد بود ماهیت سائقهای سادیستی لذتی است که از برتری و غلبه بر کسی دیگر حاصل میشود و همانگونه که تسلط، حالت انحرافی قدرت است، سادیسم جنسی نیز صورت منحرف محبت جنسی است چرا که عشق و محبت بر برابری و آزادی استوار است و اگر بر از دست رفتن تمامیت یکی از طرفین مبتنی شد، دیگر عشق نیست.
مازوخیسم جنسی
دیدگاه فلاسفه و دیگر صاحب نظران درباره ی مازوخیسم جنسی
ژیل دلوز فیلسوف فرانسوی از معدود متفکرانی است که به طور جدی به آثار مازوخ از جمله رمان مشهور او «ونوس خزپوش» پرداخته.
آلبر کامو نویسنده و فیلسوف الجزایری-فرانسوی در کتاب انسان طاغی (عصیانگر) به بررسی شخصیت مارکی دو ساد میپردازد.
او مینویسد:
«منطق ساد، او را به جهانی بیقانون هدایت میکند که در آن تنها فرمانروا میل جنسی است با قدرت بیکرانش.»
«تصاحب کسی که قصد کشتنش را داریم، جفتگیری توأم با درد، این است آن لحظه آزادی کاملی که هدف تمامی تشکیلات قصرهای ساد است.»
«داشتن حق نابود کردن، ایجاب میکند که خود شخص نیز در معرض نابودی قرار گیرد.»
«لگامگسیختهترین عصیان، یعنی مطالبه کامل آزادی به بردگی اکثریت میانجامد.»
«خدا در اندیشه ساد، در هیئت خدایی جنایتکار مجسم میشود که بشر را نابود و نفی میکند. به عقیده ساد، این واقعیت را که قتل از ویژگیهای ربوبیت است، میتوان به روشنی در تاریخ مذاهب دید. در این صورت، بشر برای چه باید پرهیزگار باشد؟
نخستین حرکت ساد در مقام زندانی این است که با دست زدن به عملی افراطآمیز واکنش نشان دهد. حال که خدا انسان را میکشد و نفی میکند، هیچ چیز نمیتواند انسان را از کشتن و نفی همنوعانش بازدارد.»
ژان پل سارتر فیلسوف و نویسنده فرانسوی در کتاب هستی و نیستی در رابطه با این پدیده مینویسد:
«سادیسم دارای قدرتی جنونآسا و گستاخآمیز است به طوری که دیگری را خلع اسلحه میکند و در حالی که در صدد است از بدن دیگری یک آلت بی جان بسازد، حاضر نیست بدن خود را در اختیار لذت او بگذارد و از رنج کشیدن و پایکوبی معشوق لذتی را میبرد که عاشق از وصال معشوق بهرهمند میشود.»
مازوخیسم جنسی یا شهوت خود آزاری و اذیت کردن جنسی چیست؟